ذهن ما دو جور مطالب رو یاد میگیره.

1- یادگیری آگاهانه conscious learning))
2- یادگیری ناخودآگاه (Unconscious learning)

یادگیری آگاهانه، زمانی است که شما از روی کتاب یا جزوه مطلبی را میخونید. مثلا لغت حفظ میکنید یا قواعد گرامری مطالعه می کنید.
یادگیری ناخودآگاه زمانی است که شما غیر ارادی مطالب را از محیط اطراف خود جذب می کنید. مثلا وقتی به یک مکالمه ی انگلیسی گوش می دهید، با اینکه خودتون متوجه نیستید، اما شما در حال یادگیری (لغات و گرامر) هستید که این نوع یادگیری، در اصل ناخودآگاه است.

اما سوال مهم این است. کدام یکی از این دو نوع یادگیری، برای یادگیری یک زبان خارجی موثرتره؟

یادگیری آگاهانه منجر میشود به دانش آگاهانه (Explicit knowledge)
و
یادگیری ناخودآگاه منجر می شود به دانش ناخودآگاه (Implicit knowledge)

تفاوت بزرگی بین این دو دانش وجود دارد.

دانش اولی (آگاهانه)، نیازمند فکر کردن است. وقتی میخواهید از این دانش استفاده کنید، مجبور هستید اول به آن فکر کنید. به عنوان مثال برای حل مسائل مربوط به ریاضی، این دانش بسیار کمک میکند. چرا که شما به آن مسئله ریاضی فکر میکنید و آن را حل می کنید.

اما دانش دوم (ناخودآگاه)، نیازی به فکر کردن ندارد. به دوچرخه سواری یا رانندگی فکر کنید. شما یک مهارتی را بلد هستید اما برای استفاده از آن نیازی به فکر کردن ندارید و ناخودآگاه آن را انجام می دهید.
اما در مهارت زبان خارجی چطور؟ کدام دانش بیشتر به کار می آید.

اگر شما در یک آزمون مثل کنکور بخواهید شرکت کنید که در آن تست گرامر و لغت وجود داشته باشد، دانش خودآگاه میتواند کمک شما کند. برای برای جواب دادن به تست های گرامر، زمان فکر کردن دارید و میتوانید با تحلیل اجزای جمله، گزینه ی مناسب را پیدا کنید.

اما در مکالمه و صحبت کردن به یک زبان خارجی، آیا زمان فکر کردن دارید؟

تصور کنید در میان یک مکالمه، شخص مقابل از شما سوالی می پرسد. محبورید اول به آن فکر کنید. مثلا فکر کنید که اکنون باید چه زمانی را برای فعل استفاده کنید. حالا فرم این فعل در این زمان به چه شکل است. کالوکیشن های مناسب این فعل کدام ها هستند.

اما آیا این کار در حین مکالمه امکان پذیر است؟ باید بگم خیر! ما در وسط مکالمه، وقت کافی برای فکر کردن نداریم و باید بلافاصله وقتی صحبت طرف مقابل تمام میشود، شروع به پاسخ دادن و یا ادامه ی مکالمه کنیم.
پس برای داشتن توانایی صحبت به انگلیسی و اسپیکینگ روان و مسلط، شما نیاز به دانش ناخودآگاه دارید.

دانشی که نیاز به فکر کردن نداشته باشد. زبان انگلیسی (یا هر زبان خارجی دیگر)، دانشی نیست که مثل ریاضی، شیمی و … با فکر و صبوری و آزمایش و … به کار ببندی. نیاز این دانش این است که تو لحظه در دستان شما باشد. به زبان مادری خود فکر کنید که چطور آن را بدون فکرکردن به گرامر، دستور و قواعد و … و بدون هیچ زحمت و زوری صحبت میکنید.

پس برای صحبت کردن به زبان انگلیسی، یادگیری ناخودآگاه که منجر به دانش ناخودآگاه می شود بسیار موثرتر است.